روایت نقل‌ها و مثل‌ها به وقت چله‌شوی گیلانی‌ها

چله‌شو گیلانی‌ها همان شب چله (یلدا) است که امسال به عنوان میراث ناملموس چند ملیتی بین ایران و افغانستان در فهرست یونسکو به ثبت رسید و فروغ شادمانه‌اش چشم جهان را روشن کرد و به شکرانه این فروغ جهانی ۱۵۰ اقامتگاه بومگردی گیلان میزبان گردشگران در چله‌شو هستند.

یلدا در اصل ریشه سریانی «زبانی منبعث از زبان آرامی که در شمال بین‌النهرین و غرب ایران رواج داشته است» دارد و به معنای میلاد و ولادت است. حال چرا این شب را یلدا نام نهادند؟ باید گفت در این جا ولادت و میلاد خورشید در پس شب طولانی شب چله مد نظر بوده است چون از فردای این شب، چله بزرگ که ۴۰ روز به طول می‌انجامد، شروع می شود.

برخی معتقدند برخلاف آنکه امروزه شب چله بعنوان یک جشن در بین ایرانیان مطرح است پیشینیان، شب پررمز و راز را مظهر سکوت و تاریکی مطلق و زائیده اهریمن می دانستند و با روشن کردن آتش و روشنایی بخشیدن به خانه ها سعی می کردند شب را بی آزار به صبح برساندند.

چله شو امیدی دوباره به زایش خورشید

کارشناس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان در این رابطه می‌گوید: تاریخ چله شو یا همان شب چله به ۲ بخش قبل و بعد از اسلام تقسیم می شود. ایرانیان باستان بیش از اینکه این شب را به جشن بنشینند خوف آن داشتند که در پس این شب طولانی نتوانند نظاره گر نور خورشید باشند.

سید مهدی میرصالحی می‌افزاید: در دوره اسلامی بود که شب یلدا یا چله شب به یک جشن شادی بخش تبدیل شد با این مضمون که طولانی ترین شب سال و نوید بخش روشنایی نور و خورشید خواهد بود.

او اضافه می کند: با توجه به اینکه درگذشته پیشه اکثر مردم گیلان دامداری، کشاورزی و صیادی بود و در این شب با به پایان رسیدن پائیز اولین روز زمستان آغاز می شد، مردم برای سپری کردن این شب طولانی با شنیدن نقل‌ها و مثل‌ها به انتظار سپیده صبح می نشستند.

مثل‌ها و چیستان‌هایی مانند آن چیست که شوندره کار داره، آماندره بار داره؟ (آن چیست که وقت رفتن کار دارد و هنگام بازگشت بار دارد؟

نقل‌ها و داستان‌های حماسی و سرگرم کننده‌ای چون کل کچله، حسین کرد شبستری، امیر ارسلان نامدار، هزار و یک شب که از زبان مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها جاری می‌شد و نوه‌ها و فرزندان را بر جای میخکوب می‌کرد و خاتمه بخش آن شاهنامه خوانی و فال حافظ بود.

میر صالحی درخصوص شب‌چره یلدا (گیلانیان تنقلات پس از شام اصلی در شب چله را شب چره می‌گویند) می‌گوید: در گذشته که محصولات تازه کشاورزی و باغی در این ایام وجود نداشت اکثر مردم در شب چله خشکباری نظیر توت، خرما، کشمش، انجیر و آلبالوی خشک مصرف می‌کردند. در گیلان نیز سه محصول در این شب بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت انار(که به دلیل پوست ضخیم آن در کاه و کلش قابل نگهداری بود)، هندوانه (در جَوَد نوعی آویز که با کُلُش بافته می شود نگهداری می شد) و انگور.

این کارشناس میراثی می‌افزاید: خوردن انگور و انار در این شب نماد شادمانی، جوانی و سرزندگی بود و علاوه بر این میوه های تازه و خشک، برنج، عدس و گندم برشته پای ثابت دورهمی های چله شوی گیلانیان بوده و هست. آن زمان خوردن پسته و آجیلی از این دست در گیلان معمول نبود و تخم کدو و نخود برشته، گردو و فندق (که درخت آن در گیلان می روید) نیز از دوره قاجار به بعد مرسوم شد.

او می افزاید: یکی از شیرینی‌هایی که در این شب مردم گیلان درست می‌کردند و در جشن خانوادگی چله شب می‌خوردند کاکا، نان لاکو، نان برنجی بود که گاه با اربا دوشاب و گردو مصرف می کردند تا در زمستان سرد، انرژی و نیرو بگیرند و چون این خوراکی‌ها طبع گرمی داشت موجب می شد تحمل سرما آسانتر شود.

باورهای مردم گیلان در چله شو

مردم گیلان مانند سایر ساکنان ایران زمین که برای هر رویداد باستانی افسانه‌های بومی مختص خود را دارند، باورها و حکایت‌های شنیدنی از یلدا روایت می کنند.

انتهای پیام/

کد خبر 14010930709411

برچسب‌ها